کد مطلب:224183 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

استقلال تشیع در ایران از تأثیر ولایتعدی حضرت رضا
در كتاب سیدالشهداء علیه السلام نوشتم كه اولین امارت و حكومت سیاسی شعیه در اثر ریخته شدن خون حسین علیه السلام برپا شد و پرچم استقلال آن در اهتزاز درآمد و زعیم حكومت شیعه رای اولین بار مختار بن ابی عبیده ی ثقفی بود كه پرچم سه رنگ را برافراشت. سیاست تشیع در ممالك اسلامی كم و بیش نفوذ داشت و از بین نرفت از 64 تا سال 200 حكومت تشیع در میان جامعه بود اگر چه خلافت باز به دست امویین و عباسیین افتاد ولی نفوذ تشیع از بین نرفت تا آن كه مامون حضرت امام رضا علیه السلام را دعوت كرد و البته او به پیروی اجداد خود در قصد تحقیر آن حضرت بود و می خواست به تحقیر امام هشتم سادات علوی را تحدید و تهدید كرده باشد و امام علیه السلام ولایتعهدی را اجبارا قبول فرمود اما تأثیراتی عمیق بجا گذاشت كه یكی از آن ها استقلال ایران به تمایل كامل تشیع بود به این ترتیب كه پس از هشتاد سال سلطنت امویان و شصت سال خلافت عباسیان در این منصب دنیوی مردم متوجه مقام ولایتعهدی شدند و چون خدا می خواست كه نور حق را پراكنده نماید و توسعه دهد از سوء نیت مأمون در محیط حسن استفاده كرده و مردم آن عصر كه قوت امپراطوری منظم عالم اسلامی دیده بودند به مقام شامخ ثامن الحجج ارواحنا فداه توجه نمود و احتجاجات آن حضرت و خود مأمون با علمای عامه و خاصه و پیشوایان ادیان و مذاهب موجب اهمیت فرقه شیعه امامیه شد و كسانی كه از علمای شیعه و طبقه فاضله امامیه در آن مدت تقیه می كردند رسما ابراز تشیع كردند و خود را معرفی نموده در سایه ولایتعهدی امام هشتم مفاخره و مباهات می نمودند و تمام حقوق و مزایای تشیع مورد استفاده شیعه شد و به مقامات عالیه نائل شدند در همین ایام پایه استقلال ایران در سایه تشیع استوار گردید تا كار به جائی رسید كه علمای سنی و پیروان مذاهب اربعه خراسان را ترك نموده به طرف بغداد رفتند و اطراف عباسیان را گرفتند و ایرانیان علاقمند به علم و فرهنگ و سیادت خاندان پیغمبر و اهل بیت اطهار علیهم السلام به طرف خراسان آمدند و در محضر امام رضا علیه السلام خوشه چین علم و دانش گردیدند وقتی آتش انقلاب شعله ور شد و حسن بن سهل برادرش فضل را مطلع ساخت ولی فضل مامون را بی خبر گذاشت و حضرت رضا علیه السلام مامون را از جریان مطلع فرمود مأمون روی نقشه سیاسی خود فضل پدر «پوران دخت» زن خود را ناگهان كشت و ایرانیان جدا علیه مامون برخاستند و اعتراض كردند و خواستند قیام كنند و حمله نمایند حضرت امام رضا علیه السلام آنها را از این فكر باز داشت تا از محاصره مامون دست برداشتند با این نیكی كه



[ صفحه 138]



امام در حق مامون كرد در همان سرخس مامون دستور داد حضرت رضا علیه السلام را حبس نظر كردند و فاصله عمیقی بین او و مردم شیعه ایجاد كردند - مأمون از این جریان ناراضی بود و دید بردن حضرت رضا ولیعهد در بغداد كه صلاح نیست زیرا جدا عباسیان علیه او برخاسته اند و ماندن در خراسان هم صلاح نیست زیرا ممكن است مأمون را نابود كنند و به خلافت بنشینند زمینه صاف و مانع مفقود و مقتضی هم موجود است مامون از حس بدبینی ایرانیان به عملیات او دیگر جرئت ماندن نداشت و برای آینده خود هم كه خیالش راحت شود اول فضل پدر زن خود را كه از اشراف ایران بود كشت و بعد امام هشتم را ناجوانمردانه مسموم ساخت و به سرعت به طرف بغداد رفت و آن جا هم نقشه قتل طاهر بن حسین قاتل امین الرشید برادر خود را كشید و چون موفق به این كار در بغداد نشد او را به عنوان والی (استاندار) به خراسان فرستاد تا از بیم قیام ایرانیان در بغداد مصون بماند.

طاهر كه به خراسان رسید نقشه استقلال ایران را كشید و سلسله طاهریان در میان فرقه امامیه و تشیع استقلال یافت و پرچم حكومت و نفوذ معنوی دست فرقه امامیه بود و پس از آن ها هم صفاریان نیز جانشین آن ها شدند و نفوذ خلفا را از ایران كاستند و به استقلال حكومت نمودند و این استقلال در دوره آل بویه رسما با قدرت كامل شیوع یافت و تا ملوك الطوایفی هم نفوذ اسلام و تشیع نه تنها از بین نرفت شدت و ضعف یات تا در سراسر كشور در زمان صفویه استقلال و تمامیت حكومت تشیع اعلان شد و تاكنون ادامه دارد و تنها كشوری كه قانون اساسی آن تقویت مذهب جعفری است ایران است كه ضامن استقلال آن شخصیت بزرگوار حضرت ثامن الائمه می باشد و حوادث تاریخی نشان داده كه به بركت وجود امام هشتم استقلال ایران باقی مانده است.



قدسیان بهر سلامش قافله در قافله

عرشیان بهر طوافش كاروان در كاروان



بار بربندند هر دم جانب ارض و سما

بال بگشایند هر گه بر مكان و لا مكان



با چنین زینت بود یالیتنی كنت تراب

عرش را بر خاك پاك حضرتش ورد زبان





[ صفحه 139]